۰۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶

غلط‌خوانی شعر در موسیقی؛ بی‌سروصدا به زبان فارسی آسیب می‌زند

غلط‌خوانی شعر در موسیقی؛ بی‌سروصدا به زبان فارسی آسیب می‌زند
در بسیاری از قطعه‌های موسیقی کشور با مصداق‌های غلط خوانی اشعار روبرو هستیم که نهادینه شدن آن‌ها مشکل جدی برای مخاطبان است.
کد خبر: ۶۶۷۱۲

ایران، سرزمین شعر و موسیقی است و این دو هنر همیشه با یکدیگر آمیخته هستند و مردم دوست دارند اشعار را از زبان خوانندگان، بیشتر بشنوند و فعالان حوزه موسیقی تمایل دارند که آثار با کلام را تولید کنند و جایگاه موسیقی بی کلام و با کلام همیشه مدنظر بوده است. اما در این میان، غلط خوانی‌هایی که در برخی از آثار موسیقایی به گوش می‌رسند، می‌توانند در دراز مدت به گوش مردم آسیب وارد کنند.

فربد شکوهی، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، درمورد ارتباط ادبیات و موسیقی و کج خوانی و غلط خوانی‌های موجود در برخی از آهنگ‌ها و مشکلات آن در ادبیات بیان کرد: در آیین‌های کشور با دو بخش سروده و خنیا یا موسیقی روبرو هستیم. از اینرو، ما در هیچ آیینی نمی‌توانیم این دو بخش را از یکدیگر جدا کنیم و در کشور ما برای هر مناسبتی، آیین‌های مختلفی وجود دارد و حتی از گذشته‌های دور در ایران بوده اند؛ به طوری که روز‌های ماه در گذشته‌های دور کشور به روز‌های خاصی، ویژه می‌شده و آیین‌های این روز‌ها بر اساس موسیقی و سروده بوده اند.

این کارشناس زبان و ادبیات فارسی، با اشاره به مصداق‌های دارای اِشکال در ادبیات و موسیقی و آسیب شناسی و نهادینه کردن شکل صحیح آن‌ها گفت: برخی از واژه‌های پارسی هستند که از گذشته تا به امروز برای ما باقی مانده اند و برخی از آن ها، ریشه اوستایی و عده‌ای دیگر، ریشه پهلوی دارند و همین طور، این واژه‌ها تا پارسی میانه رواج پیدا کردند و تا به امروز، به ما رسیده اند.

به گفته او، برخی دیگر از واژه‌ها از گذشته تا به امروز دچار دگرگونی و تغییر شده اند و ما این موضوع را می‌پذیریم. مثلاً واژه گاس تبدیل به گاه به معنی سروده شده است. یعنی گاه در دوگاه، سه گاه و چهارگاه موسیقی به معنی سرود است.

این کارشناس زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: با توجه به این که برخی از واژه‌ها بر اساس یک آیین بوده اند و به خاطر گذر زمان، ازبین رفته اند، امروز، مردم نمی‌توانند آن واژه‌ها را به درستی بخوانند. مثلاً واژه دَی که ماه دهم سال است به معنای دادار است که در غزل حافظ هم به آن اشاره شده است و اگر به درستی خوانده نشود غزل به طور صحیح در ذهن خواننده ثبت نمی‌شود. اما چون تغییراتی در طول تاریخ حاصل شده است، امروزه، مردم ایران، واژه دَی را به کار نمی‌برند و نمی‌شناسند و به جای آن، از واژه دِی استفاده می‌کنند که گاهی، مشکلی به وجود نمی‌آورد. مثل ادای دِی برای دهمین ماه سال. اما در غزل بدین صورت نیست و اگر جای قافیه بنشیند، شعر به نادرستی خوانده شده می شود و عده‌ای از واژه‌ها نیز مربوط به جغرافیا هستند.

شکوهی، درمورد چگونگی نهادینه کردن این واژگان در مردم به ویژه اهل فن موسیقی افزود: این که مردم، برخی از لهجه‌ها را در آواز و بیان نمی‌پسندند نباید بدین صورت باشد چراکه در موسیقی نواحی، اشعار با لهجه نواحی خوانده می‌شوند و بسیار هم دلنشین هستند و بنده هم به نسل جوان سفارش می‌کنم که بسیار مطالعه کنند. به ویژه این که شعر با موسیقی یا خنیا درآمیخته است. بنابراین، موسیقیدان‌های ما باید کارواژه‌های شعری یا سروده را بدانند و غزلسرایان و دیگر شاعران هم باید با کارواژه‌های موسیقایی آشنا شوند تا بتوانند اثر ارزشمندی را بیافرینند.

این کارشناس زبان و ادبیات فارسی گفت: کجی‌ها و کاستی‌های خوانندگان و نویسندگان سروده‌ها و نوشته‌های پارسی را می‌توانم به چهار دسته تقسیم کنم. دسته اول، آشنا نبودن با واگویه یا تلفظ واژه است. یعنی می‌بینیم خواننده نمی‌تواند واژه را بخواند. مثلاً نگارش دو واژه به یک صورت است، اما به دو شکل متفاوت خوانده می‌شوند. مانند تَنگ و تُنگ، خِرد و خُرد، جِرم و جُرم.

دسته دوم، آشنا نبودن با معنی واژه در ساختار هماینده واژه هاست. مثلاً وقتی به فردی می‌گوییم موسیقی، آیا می‌توانیم واژه دیگری را در کنار آن قرار دهیم؟ بله. موسیقی سنتی، موسیقی کلاسیک و موسیقی جاز. بنابراین، در کنار واژه موسیقی می‌توان واژه‌های دیگری را استفاده کرد که در ادبیات فارسی می‌گویند واژه‌هایی که همایند هستند.

به گفته او، دسته سوم، آشنا نبودن با شیوه‌های همنشینی دو واژه در کنار هم در یک گزاره است. مثلاً در زبان فارسی، دو واژه ۱و ۲ در کنار هم می‌نشینند و واژه اول را با کسره به واژه دوم پیوند می‌دهیم. مثل گلِ سرخ یا مریمِ نازنین که اگر واژه‌های یک و دو را با هم جا به جا کنیم دیگر نیازی به آن کسره نیست و می‌گوییم سرخْ گل، نازنینْ مریم که هر دو صورت، صحیح هستند و با توجه به این که از لحاظ ریشه شناسی اشتباه می‌شود، نمی‌توانیم بگوییم سرخِ گل یا نازنینِ مریم. دسته چهارم، آشنا نبودن یا دستکاری و یا بیهوده نویسی و یا بیهوده گویی واژه و جایگزینی یک واژه نادرست به جای یک واژه درست است که امروزه، برخی از خوانندگان، واژه را می‌خوانند، ولی نمی‌دانند معنای آن چیست و به همین خاطر، واژه دیگری را جایگزین آن می‌کنند و باعث ازبین رفتن بنیاد آن سروده می‌شوند. مثلاً در یکی از قطعه‌های موسیقی، غزلی از مولانا «بیخود و مجنون دل من، خانه پُر خون دل من/ ساکن و گردان دل من/ فوق ثریا دل من»، گردان را به گردون تبدیل کرده و باعث ازبین رفتن شعر مولانا شده اند و این کار، صحیح نیست. زیرا بنیاد شعر ازبین می‌رود.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا